دلم برای ورود تو لحظه شماری میکند و حنجره ام تو را فریاد میزند . تو که تجلی عشقی
قنوتم را طولانی میکنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی
کوچه های غریب بی کس را آب و جارو میکنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی
هر روز چراغ دلم را با جامعه الکبیره روشن میکنم و سفره افطار را با آل یاسین و عهد تزیین میکنم و برای ظهور تو هر روز پای درد کمیل مینشینم
نمیدانم آخرین ایستگاه توسل چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها میبرد و صبح آدینه چه صفایی دارد
مولایم ...! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم میخواهم آن را روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را
تقدیم نگاه تو کنم.
ارسالی از دختر خوبم ملینا فتاحی
|
امتیاز مطلب : 144
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31